من یه مدت که دارم در مورد عکاسی یه مطالبی می خونم یه سری از افراد رو معرفی کرده که اسم و چند تا از عکساشون تو کتاب اومده. خوشم اومد گفتم عکسا شو پیدا کنم بذارم شما هم لذت ببرین
اینجا و الان یه سری از آثار ریچارد آودون که یه عکاس مد بوده رو براتون انتخاب کردم نگاه کنید در حدود 40 تا 60 سال پیش فکر در مورد مد چه طور بوده البته از دیدگاه این عکاس
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود.
زار و زار گریه می کردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا.
گیس شون قد کمون رنگ شبق
از کمون بلن ترک
از شبق مشکی ترک.
روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر
پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر.
از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
از عقب از توی برج شبگیر می اومد...
" - پریا! گشنه تونه؟
پریا! تشنه تونه؟
پریا! خسته شدین؟
مرغ پر شسه شدین؟
چیه این های های تون
گریه تون وای وای تون؟ "
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه میکردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا
***
(Future Hyper jobs)
ریچارد دبلیو سامسون
منبع: نشریه ی فیوچریست
مرجع: ماهنامه ی تدبیر
برگردان: فرخنده ملکی فر
به تدریج که به ژرفای عصر اطلاعات و دانایی نزدیک می شویم و مشاغل سنتی از بین می روند،ما برای این که بتوانیم جای مناسبی در بازار کار بیابیم و در "اقتصادهای ابرانسانی" بهره ور باشیم، باید به سوی مهارت هایی برویم که قابل ماشینی شدن نباشند. در بسیاری از موارد، افراد به دنبال شغل های موجود نخواهند رفت، بلکه آن ها را با تعریف مساله هایی که با مهارت های ابرانسانی شان قابل حل باشد، ابداع خواهند کرد؛ مهارت هایی مانند اکتشاف، خلاقیت و تاثیرگذاری.
سه حوزه ی کلیدی برای طراحی ابرشغل های آینده عبارتند از: انرژی، دست کاری مواد و احیای انسان. در حوز ه ی انرژی، به ویژه ترویج اقتصاد بدون نفت و کسب وکار انرژی های جایگزین می تواند دستمایه ی طراحی ابرشغل ها باشد. به برکت پیشرفت علم و فناوری، هیچیک از صنایع آینده از دستکاری مواد در امان نخواهد بود؛ و این نیز به نوبه ی خود یعنی انبوهی از فرصت ها برای طراحی ابرشغلها. گذشته از همه ی این ها، ما انسانیم و باید از کار و زندگی لذت ببریم؛ و بنابراین، شادابی روانی یا بهبود آن نیز حوزه ی وسیعی است که در آینده میزبان ابرشغلهای جدید خواهد بود. این ابرشغلها، افزایش شادابی روانی و حیات روحانی انسان ها را نشانه خواهند گرفت و به انسان ها کمک خواهند کرد تا توانمندی های ابرانسانیشان را تقویت کنند.
نوشتاری که پیش رو دارید ، میکوشد با تبیین ویژگی های ابرشغل ها و حوز ه های اصلی ظهور آن ها، چهار اصل کلیدی طراحی ابرشغل ها را نیز برملا کند ...
به دنیای ابرشغل ها خوش آمدید!
ادامه مطلب ...
یحیی
یحی یازده سال داشت و اولین روزی بود که میخواست روزنامه دیلی نیوز بفروشد. در اداره روزنامه متصدی تحویل روزنامه ها و چند تا بچه همسال خودش که آنها هم روزنامه می فروختند بود. چند بار اسم دیلی نیوز را برایش تلفظ کردند و او هم فوری آن را یاد گرفت و به نظرش آن اسم به شکل یک دیزی آمد. چند بار صحیح و بی زحمت پشت سر هم پیش خودش گفت: دیلی نیوز ! دیلی نیوز! و از اداره روزنامه بیرون آمد.
به کوچه که رسید شروع کرد به دویدن. فریاد می زد: دیلی نیوز! دیلی نیوز. به هیچ کس توجه نداشت فقط سرگرم کار خودش بود هر قدر آن اسم را زیاد تر تکرار می کرد و مردم از او روزنامه می خریدند بیشتر از خودش خوشش می آمد و تا چند شماره هم که فروخت هنوز آن اسم یادش بود. اما همین که بقیه پول خرد یک پنج ریالی را تحویل آقایی داد و دهشاهی کسر آورد و آن آقا هم آن دهشاهی را به او بخشید و رفت و او هم ذوق کرد دیگر هرچه فکر کرد اسم روزنامه یادش نیامد. آن را کاملا فراموش کرده بود.
ترس ورش داشت. لحظه ای ایستاد و به کف خیابان خیره نگاه کرد. دومرتبه شروع به دویدن کرد. باز هم بی آنکه صدا کند چند شماره ازش خریدند. اما اسم روزنامه را به کلی فراموش کرده بود.
یحیی به دهن آنهایی که روزنامه می خریدند نگاه می کرد تا شاید اسم روزنامه را از یکی از آنها بشنود اما آنها همه با قیافه های گرفته وجدی و بی آنکه به صورت او نگاه کنند روزنامه را می گرفتند و می رفتند.
بیچاره و دستپاچه شده بود. به اطراف خودش نگاه می کرد شاید یکی از بچه های همقطار خود را پیدا کند و اسم روزنامه را ازش بپرسد اما کسی را ندید. چند بار شکل دیزی جلوش ورجه ورجه کرد اما از آن چیزی نفهمید. روی پیاده رو خیابان فوجی از دیزی های متحرک جلوش مشق می کردند و مثل اینکه یکی دو بار هم اسم روزنامه در خاطرش برق زد اما تا خواست آن را بگیرد خاموش شد.
سرش را به زیر انداخته بود و آهسته راه می رفت بسته روزنامه را قایم زیر بلغش گرفته بود و به پهلویش فشار می داد. می ترسید چون اسم روزنامه را فراموش کرده روزنامه ها را ازش بگیرند.
می خواست گریه کند اما اشکش بیرون نیامد. می خواست از چند نفر عابر بپرسد اسم روزنامه چیست اما خجالت می کشید و می ترسید.
ناگهان قیافه اش عوض شد و نیشش باز شد و از سر و صورتش خنده فروریخت. پا گذاشت به دو و فریاد زد:
پریموس! پریموس!
اسم روزنامه را یافته بود.
ذهن شما یکی از قوی ترین دارایی های شماست و باید بتوانید آن را کنترل کنید. ترس و نگرانی شما را از یک عاشق خوب بودن دور می کند. داشتن اعتماد به نفس وظیفه شماست و این بستگی به آن دارد که ذهنتان زندگی اطرافتان را چگونه دریافت و پردازش کند. ایجاد شرایط برای ذهنتان برای مثبت اندیشی فقط انجام کارهای مثبت نیست بلکه شما باید از ذهن در مقابل افکار نامناسب نیز محافظت کنید. این افکار می تواند استرس و نگرانی های همیشگی باشد. هر فرد شخصیتی خاص خود را دارد پس خود قاضی خود باشید و موارد استرس زا را در وجودتان پیدا کنید. حتی اخبارهای بیرویه از قتل و دزدی نیز با اینکه عادی به نظر می رسند باعث افکار منفی در ناخودآگاه می شوند.
یکی دیگر از مواردی که باعث آسیب ذهنتان می شود در کنار افراد منفی نگر، ناراحت و پراسترس بودن است. البته این را در ذهن خود داشته باشید که ذهن هر کسی همان طوری است که او می خواهد و به اطرافش نظر می کند.
ادامه مطلب ...داستان و نمایشنامه نویس و مترجم
سال و محل توّلد: /1295 بوشهر
سال و محّل وفات: تابستان/ 1377 آمریکا
زندگینامه:
سالشمار زندگی صادق چوبک
تولد: تیرماه 1295 در بوشهر. فرزند آقا اسماعیل بازرگان
همسر: قدسی( 1296 ) فرزندان: روزبه 1323) ش و (بابک 1326) ش.(آموزش ابتدایی: تا کلاس سوم در مدرسه سعادت بوشهر ( 1303 ) نقل مکان به شیراز، تحصیل در مدارس شفاعیه، باقریه، سلطانیه و حیات شیراز و کالج آمریکایی در تهران در سال 1316 ازدواج با قدسی، استخدام در وزارت فرهنگ و احضار به خدمت سربازی .سال اول - آغاز تدریس در مدرسه شرافت خرمشهر، در سال تحصیلی سرباز معمولی می شود و در سال دوم به دلیل تسلط به زبان انگلیسی به عنوان مترجم خدمتش را
در ستاد ارتش به پایان می آورد( 1319 ) .خاموشی در بیمارستانی در شهر برکلی کالیفرنیا در 13 تیرماه 1377
ادامه مطلب ...اصول پایه؛
سان سی گفته: هنر جنگ اهمیتی حیاتی برای یک دولت دارد. مسئله، مسئله مرگ و زندگی است، مسیری به سوی امنیت یا نابودی. و این موضوعی است که به هیچ وجه نباید در آن سهل انگاری شود. هنر جنگ پنج عامل ثابت را در اختیار فرد می گذارد تا شرایط را برای بدست آوردن میدان فراهم کند. این پنج فاکتور عبارتند از:
1- اخلاقیات
2- آسمان
3- زمین
4- فرمانده
5- فنون و انضباط
ادامه مطلب ...آیا میدانید : اولین مردمانی که شیشه را کشف کردند و از آن برای منازل استفاده کردند ایراینان بودند
آیا میدانید : اولین مردمانی که زغال سنگ را کشف کردند ایرانیان بودندآیا میدانید : اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد
من یک ایرانی هستم و به ایرانی بودنم واقعا افتخار می کنم ولی بعضی از موارد فوق یکم برام عجیب به نظر می رسه مثلا طبق تاریخ ساخت دیوار چین 400سال قبل از این دیوار کورش کبیر شروع شده یعنی 900 سال قبل از میلاد مسیح ما بهتره برای اینکه نشون ندیم چقد بزرگ هستیم دروغ نگیم این مطالب رو من تو یه کتابچه پیدا کردم چون بسیاری از اینها واقعی بودن و من شخصا در کتب دیگه هم خونده بودم گفتم بد نیست شما هم بدونید البته اینا ادامه داره که بعدا اضافه می شه راستی اگه کسی می تونه بازم چیزایی رو که صحیح نیست بکشه بیرون بگه که با واقعیت ایران بزرگ آشنا شیم